نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران
کتاب « نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران» به قلم اسماعیل مردانلو از طایفه شش بلوکی،تیره رحیمی و از سوی انتشارات سنا به چاپ رسید.
در ادامه به طور اجمال با بخش های مختلف این کتاب آشنا می شویم.
شاید به جرأت بتوان گفت، مدرنیته یکی از مهم ترین موضوعات چالش برانگیز در بین موضوعات بین رشته ای در حوزه علوم انسانی می باشد؛ به همین دلیل آثار فراوان و متنوعی از سوی صاحب نظران داخلی و خارجی در خصوص مدرنیته ارائه شده است. علیرغم تنوع و تکثر در مباحث ارائه شده، همواره به دلیل وجود جنبه های مغفول مانده زیادی در حوزه های مختلف مدرنیزاسیون، مدرنیسم و مدرنیته، پرداختن به این موضوع جذابیت زیادی دارد و به همین لحاظ اندیشمندان زیادی، مدرنیته را در حوزه های وسیعی مورد مطالعه قرار داده و هر ساله آثار ارزشمندی در این خصوص به عرصه جوامع بشری عرضه می شود. کتاب «نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران» نیز به لحاظ برخورداری از مباحث تازه در حوزه علوم اجتماعی، علوم سیاسی، ادبیات و فرهنگ، اهمیت فوق العاده ای برای اساتید، دانشجویان و علاقمندان موضوع مدرنیته دارد. به منظور آشنایی بهتر با این کتاب، بخش مقدمه و فصول پنچگانه کتاب را بررسی می کنیم.
نویسنده در بخش مقدمه چشم انداری از مباحث موردنظر خود را ترسیم می کند. موضوع محوری او «مدرنیته« است. جان کلام از مدرنیته آغاز می شود و به مدرنیته ختم می گردد.؛ اما «مدرنیته ایرانی» به طور خاص، همه آن دغدغه ای است که نویسنده را به وادی سخت این کتاب می کشاند. نخستین سطرهای بخش مقدمه با این عبارات آغاز می شود: ««نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران»، روایتی خاص از مواجهه ایرانیان با تناقضات زندگی مدرن است. همزمان با تحولات زندگی در نقاط مختلف جهان، ایرانیان نیز همانند سایر ملت ها تحت تأثیر این تحولات قرار گرفتند و رویه های متنوع و متفاوتی از نحوه برخورد با رویدادهای مدرن پیرامون خود تجربه کردند». در ادامه نویسنده به چالش های خاص مدرنیته ایرانی اشاره می کند و می افزاید: اگر محل شکل گیری، رشد و غنای مدرنیته ایرانی ابتدا در شهر به عنوان پایتخت نفس سوژه اتفاق افتاد اما چالش های زندگی جدید به اعماق روستاها و اجتماعات کوچک انسانی نیز گسترش یافت و به عبارتی همه نقاط تمرکز جمعیت انسانی در ایران، تحت تاثیر مدرنیته قرار گرفته و خود نیز بر این روند تأثیر گذاشتند.
فصل اول کتاب که در واقع مقدمه ویژه و طولانی تری را در بر می گیرد به معرفی «خط سیر کتاب« می پردازد. از همان ابتدا مشخص است که نویسنده، «رمان» را مبنای مباحث گسترده خود را قرار داده است؛ چرا که در بخش «رمان و معمای مدرنیته ایرانی» در باب اهمیت رمان به عنوان مبنایی برای مطالعات مدرنیته می گوید: « پیدایش رمان فارسی، خود اولین نشانه مدرنیته بود و ظهور شک و تردید در اینگونه زیستن منجر به ظهور اندیشههایی نو و ظهور گونههایی از روایتهای مدرنیستی در این مواجهه نوپدید گشت که ابتدا در قالب سفرنامه نویسی، ترجمه و سپس در قامت رمان جلوهگر شد. از نخستین رمان ایرانی به نام شمسوطغرا(محمدباقر خسروی/1327هـ.ق/1927م) تا رمان مدرن بوف کور(صادق هدایت) و پسازآن تا به امروز، نحوه مواجهه انسان مسئلهدار با تناقضات پیرامونی خویش به زبانها و بیانهای متفاوت و متنوع ادبی، بازنمایی و منعکس شده است». در واقع، رمان به عنوان مهمترین ژانر ادبی منعکس کننده تمایلات، آرزوها و تخیلات هر جامعه ای می باشد و در ایران نیز از نخستین رمانها و رمان واره ها تا رمانهای مدرن امروزی، نویسندگان ایرانی کوشیده اند پدیدارهای اجتماعی را در قالب پرداخت های داستانی و ادبی بازتاب دهند. اما رمان در ایران حکایت غریبی دارد. وقایع و روایت های نهفته در دل رمان های ایرانی، لبریز از ماجراها و مسائل متنوع و پیچیده است که روایتگر دوگانگی ها و آشفتگی های موجود در زندگی ایرانیان می باشد؛ مسئله ای که نویسنده کتاب نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران نیز بدان اشاره دارد: «رمان ایرانی با نگاهی حسرتبار به وقایع غرب و در هالههای بیم و امید روایتگر تجربههایی است که از اختناق و تیرگی روزگار لبریزند. سوژههای آن از فراز جهانبینی توحیدی و عرفانی و تحت اجبار نوسازی برونگرا، قدم در فضائی میگذارند که لبریز از دوگانگیهای زندگی است». نویسنده با این اشاره و تاکید بر این نکته که علیرغم افت و خیزهای فراوان در رشد و غنای مدرنیسم ایرانی، باید گفت رمان ایرانی در معرفی نحوه مواجهه ایرانیان با مدرنیته، موفق عمل کرده است به این نکته نیز اصرار می ورزد که پرداخت های نظری یکسویه و غالبا غرب مدار از مدرنیته ایرانی، پیمودن راه در خطا و اغلاط نظری است و «مدرنیته در ایران نیز همانند سایر نقاط جهان علیرغم برخورداری از برخی اشتراکات دارای ماهیت منحصر به فردی است و اگرچه عدهای نسخه واحدی برای مدرنیته ایرانی پیچیدهاند اما جریان مدرنیسم و مدرنیته در ایران حکایت خاص خود را داراست». بنابراین نویسنده در تلاش است تا با لحاظ کردن نگاه انتقادی بومی و البته با ملاحظات نظری وسیع به سوالات و شبهه های مدرنیته ایرانی پاسخ دهد. به همین دلیل او در بخش دیگری از این مقدمه از موضوعی تحت عنوان «درباره یک دغدغه» رمزگشایی می کند.
پژوهشگران ایرانی علیرغم اختلاف در طیفی از مباحث متنوع مدرنیه ایرانی در جستجوی پاسخی روشن به یک دغدغه اصلی و البته واحد و مورد اشتراک همه بوده اند: « دغدغه همه آنها پاسخ به این سؤال بهغایت حیاتی است که ماهیت و واقعیات مدرنیته ایرانی چیست و چرا ایرانیان نتوانستهاند در یکصد و اند سال اخیر وقایع مدرنیته را با آرمانهای تحولخواهی توسعه همراه و هماهنگ کنند؟». نویسنده برای رسیدن به پاسخس فراخور برای این سوال و سایر سوالات مهمی که در این بخش وجود دارد به تاریخ رجوع می کند و بررسی عمیقی از روند مدرنیزاسیون ایرانی و آرمان های تحول خواهانه ایرانیان ارائه می دهد. در بخش دیگری از مقدمه با موضوعی تحت عنوان «مطالعات مدرنیته و ماجراجویان ایرانی» آشنا می شویم که در این بخش به مهمترین منابع نظری دنیای غرب و منابع داخلی اشاره شده است و در نهایت به این موضوع اشاره می کند که « گرچه در عمق گفتمان مدرنیته ایرانی شاهد دو رویکرد متقابل خصومت و اشتیاق هستیم اما به دلیل فقدان منابع نظری مدرنیته در ایران، پژوهشگران نیز چارهای جز روی آوردن به منابع غربی نداشتهاند و البته عدهای از آنان توانستهاند ویژگیهای مدرنیته ایرانی را از دل نظریات غربی بیرون کشیده و با معیارهای مطالعات بومی هماهنگ و قابل تبیین نمایند». در بخش دیگری از این مقدمه با روش تحلیل به کار گرفته شده در این کتاب آشنا می شویم. انتخاب «روش تحلیل هرمنوتیک ژرفایی» در تحلیل مباحث این کتاب یکی از محوری ترین و اصلی ترین رویکرد تحلیلی به کارگرفته شده است. نویسنده در باب اهمیت هرمنوتیک ژرفایی می گوید: » نکته مفروض در این اثر پژوهشی آن است که روایتهای داستانی، سیر حوادث و نیّات خاص نویسنده رمان و روابط بینامتنی حاکم بر ساختار روایت مقولهای آشکار و مصرّح نیست و به عبارتی ممکن است پدیدآورنده اثر با تأثیرپذیری از جریانات و وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی هدفهای دیگری داشته و یا به دلیل ملاحظات خاصی به بازنمایی واقیعات زمان زیست خود در دوره زمانی گذشته مبادرت ورزیده باشدکه معمولاً در فرهنگ ایرانی با ابهامات و پیچیدگی خاص و در قالب استعارهها و شیوههای غیرمستقیم بیان میگردد». رویکرد هرمنوتیک ژرفایی با تبیین فرایندی دیالکتیکی بر مبنای سه فاز یا سه لحظه مرتبط و به همپیوسته شامل فاز تحلیل تاریخی- اجتماعی، فاز تحلیل صوری و فاز تحلیل تفسیر-بازتفسیر به رمزگشایی لایه های نهفته در متن و در نتیجه به چارچوب روششناختی عامی برای مطالعات ادبی و فرهنگی نائل می شود و بدین لحاظ یکی از بهترین روش ها برای تحلیل هایی از این دست است.
فصل دوم کتاب از تعریف مفاهیم آغاز میشود و با گذری بر نظریات رمان از جورج لوکاچ، میخائیل باختین، لوسین گلدمن به دیدگاههای مارشال برمن ختم میگردد. کوشش مارشال برمن در درک تجربه مدرنیته برخی نقاط غرب و شرق، آنچنان از گیرایی برخوردار است که اشتیاق آدمی را برای دستیابی به نمونهها و معیارهای مشابه در این گوشه از کره خاکی و البته در نگاهی ابژهگونه به آنها برمیانگیزد؛ هرچند آتش این اشتیاق کمفروغ و تلاش برای دستیابی به چنین جایگاهی ناقص و ناتوان باشد.
در فصل سوم، پس از بررسی زمینههای شکلگیری مدرنیزاسیون در دوره پهلوی اول و دوم و تأثیرات آن بر جنبههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور، ناکارآمدی الگوهای غربی مدرنیزاسیون در ایران با ابتناء به دیدگاههای اندیشمندان تبیین گردیده است. به دلیل رویکرد خاص این اثر، در گام بعدی به تأثیرات مدرنیزاسیون آمرانه در شکلدهی به فضای شهرها که نتایجی مانند دگرگونی در ارزشهای فضا و زوال تدریجی سنت و نیز آشفتگی در مفهوم؛ سنتگرایی و سنتگریزی فضا را به همراه داشت، اشاره شده است. باید گفت این فصل بنا به ارتباط تنگاتنگ آن با تحلیلهای محتوایی رمانهای دهه 40 و 50 بسیار ضرورت دارد؛ خاصه ازآنجهت که مدرنیزاسیون آمرانه پهلوی طیفی از گفتمان های متنوع در مدرنیته ایرانی رقم زد که بایستی نشانههای متفاوت آن را در روایتهای داستانی این دو دهه جستجو کرد.
در فصل چهارم روند شکلگیری و تکامل رمان در ادبیات فارسی دوره معاصر ایران با هدف نیل به درکی جامع از نوع ادبی رمان، تعاریف و ویژگیهای آن و نیز نحوه تأثیرات مدرنیزاسیون پهلوی بر چهره آن، مطرح شده است. عناوینی مانند تعریف رمان، انواع رمان، رمان و اولین پرتوهای مدرنیته، رمانهای تاریخی، رمانهای اجتماعی و رمان و مدرنیته در دوره پهلوی دوم از موضوعاتی هستند که موردبحث واقع شدهاند. به دلیل اهمیت و ضرورت شناخت رمان و نیز آشنایی مخاطب به مبحث اصلی کتاب، این فصل میتواند راهگشای مناسبی تلقی شود.
فصلهای چهارگانه فوق درواقع زمینههایی برای ورود به فصل پنجم میباشند. در این بخش چنانچه در مقدمه آن نیز اشاره شده پژوهشگرانی که جستارهای مدرنیته در ادبیات دهه 40 و 50 را بررسی کردهاند، انزوا، سرگردانی، دوپارگی و اضطراب سوژه ایرانی را در این برهه از تاریخ معاصر بیش از همه روزگار تاریخی این سرزمین مشهود دانستهاند؛ اما فرهنگ این جامعه قبل از هر چیز، مأوای پس از سرگردانی در جزیره ناپیدای زمانه را «در پرتو کلمات و واژههای ادبیات» میجوید و رمان بهمثابه پدیدهای مدرن که پیدایش آن خود نشانه مدرنیته میباشد، بخشهای مهمی از نوع و نحوه مواجهه جامعه ایرانی با پدیده مدرنیته را روایت میکند. در این فصل مهمترین رمانهای دهه 40 و 50 شامل 6 رمان برجسته و پرمخاطب این دو دهه و در بیش از 250 صفحه مورد تحلیل قرار گرفته است.
بخش پایانی این کتاب به «جمع بندی دستاوردها و نتیجه گیری» اختصاص دارد. بخشی از نتیجه گیری به این شرح است: « در طول سالهای دهه 40 و 50، حاکمیت تلاش میکند اصلاحات مهمی را با هدف جهش اقتصادی به اجرا بگذارد و به همین دلیل عدم توجه به لوازم ذاتی مدرنیزاسیون یعنی بیتوجهی به آرمان ذهنی مدرنیته، موجب عدم همراهی جامعه با اصلاحات شده و در نتیجه این تقابل و رویارویی، موجبات سرگشتگی و آشفتگی در تجربه مدرنیته ایرانی فراهم میشود. همچنین به دلیل اجرای مدرنیزاسیون از بالا به شکلی پرفشار و شتابزده، هر آنچه از گذشته بهعنوان نماد کهنهپرستی وجود دارد، دود میشود و به هوا میرود. همچنان که رؤیابینی در حد نهایت از سوی حاکمان با ارائه شهستان پهلوی دنبال می شود، سبقت آرمان ذهنی در میان عامه و تقابل ذهنیت مردم و حاکمیت حتی به شکل مبارزات مسلحانه و ایجاد بحرانهای شهری با حضور اشباح و حاشیهنشینان و انسانهای زیرزمینی از نشانههای تجربه مدرنیته ایرانی در این دوران است». نویسنده همچنین تاکید می کند: « نقشآفرینی سوژه در شهر اروپایی، متکی بر سابقهای طولانی در ایجاد فرهنگ و اندیشه مدرن عمومی در سطح جامعه است؛ درحالیکه این اتفاق در ایران در فاصله زمانی کوتاهی رخ داده که با توجه به عمومیت نیافتن اندیشه مدرن در جامعه باعث تولید پدیدههای ناقص یا ناموفق و یا جنونآمیز و التقاطی گردیده است. مسئله مهم دیگر این است که نقطه شروع در غرب با مدرنیته است و اروپائیان در قالب مدرنیسم، ابتدا سازوکار زندگی مدرن در بطن مدرنیزاسیون را فراهم ساختند؛ درحالیکه در ایران، نقطه شروع با مدرنیزاسیون آمرانهای است که با فشار و بدون توجه به سازوکارهای درون سرزمینی اجرا میشود و مدرنیسم درواقع رابطه دیالکتیکی با مدرنیزاسیون ندارد، بلکه ناکامیهای مدرنیزاسیون را در هالههای توسعهنیافتگی و عقبماندگی بازتاب میدهد».
به هر تقدیر کتاب «نگاهی به تجربه مدرنیته در ایران» که توسط اسماعیل مردانلو؛ تالیف و از سوی انتشارات سنا در قطع رقعی و به تیراژ 1000 جلد، چاپ و به بازار کتاب عرضه شده است، از نکات تازه و بدیعی بهره می برد که برای همه علاقمندان حوزه مدرنیته، جالب و جذاب بوده و به ویژه برای دانشجویانی مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای علوم سیاسی و علوم اجتماعی که قصد پژوهش و تدوین پایان نامه دارند می تواند منبعی قابل اتکا و ارزشمند باشد؛ به ویژه آنکه با چارچوب نظری وسیع و قابل ملاحظه، پیشینه پژوهش، روش تحلیل هرمنوتیک ژرفایی، رمان های به کار گرفته شده و مهم تر از همه ادبیات فاخر به کار گرفته شده در تحلیل موضوعات، می تواند برای این گروه از علاقمندان بسیار جذاب باشد.